صحت یافتن (خَ گَ دی دَ) شفا یافتن. تندرست شدن. بی آهو گشتن: زآنکه صحت یافت از پرهیز رست طالب مسکین میان تب درست. مولوی ادامه... شفا یافتن. تندرست شدن. بی آهو گشتن: زآنکه صحت یافت از پرهیز رست طالب مسکین میان تب درست. مولوی لغت نامه دهخدا
صحت یافتن بهبودی یافتن تندرست گشتن شفا یافتن تندرست شدن ادامه... بهبودی یافتن تندرست گشتن شفا یافتن تندرست شدن تصویر صحت یافتن فرهنگ لغت هوشیار